نویسنده : میر احمد لو مانی
بنام خداوند
دیار عشق
اسلام علیک یا حضرت ثامن الائمه
انسان همواره در وجود وی اشتیاق به سعود و پرواز ، یک امال و ارزو بوده است ! که سرشت و موجودیت وی ،ترکیبیست از تن وروح ! و همین موجودیت روح در وجود وی است که ادمیت راهمواره مشتاق و بیقرار پرواز نموده است .
قدرت ،توانایی وتوان مندی روح عظیم و بزرگ است که در اسمان خلقت شخصیت های عظیمی مانده گار ، همچون اختر تابناک میدرخشند .
روح بزرگ و عالی خدا گونه در وجود انسان خاکی و زمینی ، از وی پیامبری به ار مغان می آورد ! که ، در کالبد جسد مرده یی، روح و جان میده مد و حیات می بخشد .
...و روح پل پیوندیست میان ادمیت و خداوندگاروی ! روح گزرگاه ایست ، پلاتفورمیست درجهت پرواز و روح بالیست برای پرواز و......
در پروسه زنده گی هر شخص و انسانی سهم وی در جگونه گی ترسیم زنده گی وی ، مربوط به عظمت و توانایی روح وی بوده است ! و این بدان معنی که : به هر پیمانه وسعت و ساحه جولانگاه پرواز روح شخص ؛ بلند مرتبه و عالی بوده است ، به همان پیمانه شخصیت وی، موجودیت وی و حیات وی متعالی و بار ور بوده است .
و یکی از اصولی ترین شیوه پرورش و شکوفایی روح ادمیت همانا نیایش و پرستش میباشد !
چگونه میتوان معتقد به موجودیت روح بود و از اعجاز نیایش، توسل و دعا چشم پوشی نمود ! که ، روح و روان که در ساحه تقدس نیایش از برکات وی سیراب نگردد ؛مرده یی بیش نمیباشد ! و....
....و زیارت اماکن مقدسه بخش لاینفک نیایش و توسل از قدیم الایام بوده است .
لزا برای هر فرد معتقد به اصالت مکتب تشیع از لحظه ورود به سرزمین ایران امروزی ، زیارت ارامگاه علی ابن موسی الرضا در مشهد مقدس یک امر حتمی و ضروری به حساب می اید .
حضرت علی ابن موسی الرضا که در میان عوام به امام رضا مسمی گردیده است ، هشتمین اختر تابناک اسمان امامت و ولایت در مکتب تشیع میباشد ، که ارامگاه وی در شهر توس (طوس) و اقع گردیده است . شهر توس مرکز استان خراسان امروزی ، که درتقسیمات اداری امروز ایران بنام مشهد از ان یاد میگردد .
.....و من عاشق برای تطهیر روح و روانم ، همچون انسان خسته و مجروح ، همچون هزاران زائر عاشق و سوخته دل عازم دیارتوس گردیدم تا در دریای بیکران فیض و کرامات بال و پری شسته و چندی در جرگه ادمیت به پرواز و صعود بپردازم
. و در یک بعد از ظهری با اتوبوس از شهر قم عازم مشهد گردیدم .از قضا هم صندلی ام جوان افغانستانی بود که در ایران متولد گردیده و افغانستان را بنا به گفته وی هنوز ندیده بود . کارگری بود ساده و صمیمی . از لباسش بوی چوب به مشام میرسید بعد که پرسیدم معلوم شد نجار است . به مجرد که فهمید که ، در یکی از کشور های اروپایی اقامت دارم
با چه اسرار و شوقی عجیبی از من تقاضا ی دعوت نامه نمود ! من برایش توضیح دادم که دعوت نامه امکانش هست ، اما تداوم زنده گی و اخذ اقامت بنهایت دشوار و تقریبا غیر ممکن است ! باخنده تلخی گفت خیر است ،حد اقل یک هفته مثل آدم ها زنده گی خواهم کرد و......
....و ماشین ما حدود ساعت هشت بامداد در ترمینال مسافر بری مشهد توقف کرده و ما از ان پیاده گشتیم.
از ترمینال مسافر بری ، تاکسی گرفته و به طرف حرم حرکت کردم .
ساخت مهندسی شهر مشهد به گونه یی است که حرم امام هشتم در مرکز ان موقعیت داشته و تقریبا از اقصی نقاط شهر ، گنبد طلایی و گلدسته های مناره های ان قابل دید میباشند .
ابهت، عظمت و خلاقیت زیبایی های هنری در ابعاد معماری و خطاطی در ارام گاه حضرت رضا ، از قدرت این قلم و کنجایش این مقاله بدور میباشد !
چندین صده است که زبده ترین هنر مندان معماری اسلامی در این مکان مقدس مشغول افرنیشهای خلاقیت بدیع و بی نظیر تجلی هنر میباشند .
گنبد و گلدسته های مناره های ارام گاه حضرت رضا زینت بخش افتخار افرینی است برای شهر مشهد و مشهدی ها .
ارام گاه حضرت رضا در مشهد مقدس مجتمع ساختمانی عظیمی است که از چندین بخش تشکیل یافته است ! دارای سالن ها ، تالار ها صحن ها و...وو بوده که در وجب وجب ساخت وساز ان در یای بیکران از خلاقیت و نبوغ مغز ادمی موج میزند .
این مکان مقدس که روزانه دها هزار زائر مخلص و ارادت مند از اقصی نقاط جهان تشیع در ان جا حضور به هم میرسانند، یکی از پر تجمع ترین اماکن مذهبی در جهان اسلام به شمار میرود.
در ساخت وساز نما بیرونی حرم حضرت رضا از آجر نما ( خشت نما) کار گرفته شده است ، که همرا با ان هنر کاشی کاری به گونه آیاتی از قران مجید و اشعار، به ان افزوده گردیده است .
درپروسه ایجاد مجموعه از هنرهای معماری ، خطاطی و ایجاد نقش و نگار بر روی دیواره های این ارامگاه همین قدر میتوان گفت که معجونی است از خلاقیت هنر انسان خلاق که نبوغ و خلاقیت وی نمایان گر موجودیت روح خداوند در وجود وی میباشد .
تجسم زیبایی هنر و غلیان افرینش خلاقیت تراوش مغز و دستان هنر مندانی است که در این مکان موج میزند .
بخش های درونی حرم مطهر در مجموع دیواره ها و سقف های ان ، از هنر ظریف معماری شیشه کاری در ان استفاده گردیده است و کف و قسمت های پایانی دیواره ها از سنگ مرمر استفاده به عمل امده است .
درخشش نور از چلچراغ ها و لوستر ها ی بزرگ و انعکاس ان از سقف و دیوار های شیشه یی همرا با جمعیت انبوهی از انسان های عاشق ،عارف و عابد که مشغول به دعا و نیایش میباشند ، در آن جا جهانی را به وجود میاورند ، که هیج گونه شباهتی به جهان بیرونی ماحول ان ندارد و.......
....ومن خسته و افگار در میان آن دریای از رحمت و کرامات همچون قطره بودم که با مولایم به راز و نیاز پرداخته و از این که شیعه هستم بر خود میبالیدم و....ادامه دارد
++++++++++++
همسایه خورشید
با مادر بودن و در کنار وی برایم لذت بود جاودانه ! لذت که قلم از تحریر و باز گویی ان عاجز است .
اگر در بعد فلسفی این مسئله دقت شود که : بهشت در زیر قدم های مادران است .؛ این بدان معنی است که در هر جا که مادر است ، ان جا بهشت است !.
حضور گرم وی ، بودن وی ، نوازش وی ، لطف و نگاه های مهربان و خدا گونه وی ، بهشت است !
و قسم به خداوند که چنین است .
محبت های مخلصانه ، بی وقفه و بی پایان و مادرانه وی ، بهشتی است انکار نا پذیر .
فضا ، اتمسفر و حضور گرم و صمیمی مادر متعالی تراز بودن در بهشت میباشد !
چه زیبا نوشته بود احساس ظریف و نازک طبعی : ( اگر در بهشت مادرم نباشد ، در ان جا نخواهم رفت !)
آری بدون حضور شریف مادر ، بهشتی نمیتواند واقعیت حقیقی به خود کسب بنماید !
من مدتهای طولانی شده بود که مادرم را ندیده بودم ! از جبر زمان و جفا روز گار داشتم آهسته آهسته ،عزیز ترین
چهره در زنده گی ام را فراموش می نمودم !و از همین سبب بود که بودن دوباره در زیر سایه وی ، غنیمت بود نادر و تکرار ناشدنی . لذا در هر فرصت مناسب سر بر زانوی وی می گذاشتم و او با دستان نوازش گر خویش در حالیکه اشک هایش سرازیر میگردید ، به نوازشم میگرفت .
.....و این است ، حکایتی از زنده گی من !
مادرم را خا نمی دیدم ، همچون میلیون ها انسان دیگر آن دیار ، با ایمان و مخلص به خداوند .
عشق ، اخلاص و ایمان داری وی به مذهب و ارکان عبادت و پرهیز کاری آن ، فواران زلالی ت پایان نا پذیری بود که از اندرون سینه کوهی سر به فلک کشیده ، به تراوش و غلیان در افتی ده ، تن و جان وی را سیراب می گردانید .
اعتقاد و ایمان به قداست اماکن مقدسه و زیارت ها را میتوانستم به ساده گی از سیما مهربان وی بخوانم . و همین اعتقاد ، ایمان و باور است که ، زهر تلخ و کشنده آن همه محرومیت و نا روایی ها را در وجود انسان های جامعه ان جا خنثی نموده و تداوم حیات را ممکن میسازد .
مذهب و دایره شعاع تاثیر و فعالیت آن ، اگر در چنبره استحمار و خرافات آلوده و ملوس نگردد ، یکی از نیاز های اصولی و بنیادی فرد و اجتماع به حساب می آید . که ، انسان و جامعه بدون معنویت ، بدون مذهب و اعتقاد به حضور مطلق خداوند ! انسان و جامعه ایست بدبخت ، سر خورده ، تنها و نا مراد و....
چند روزی در اصفهان بودیم و بعد به اتفاق مادر و برادرم عازم شهر قم گردیدیم که در آن جا نیز برادر دیگرم زنده گی داشت ! به علت بارنده گی برف دیر تر از حد معمول در قم رسیدیم و از همین سبب نا وقت های شب زنگ درب منزل برادرم را به صدا در آوردیم ...
قم شهری است مقدس ، یعنی برای پیروان مکتب تشیع ؛ این شهر از اعتبار و اهمیت خاصی بر خور دار میباشد .
اگر جهان تشیع را همچون تنی به حساب بیاوریم ، شهر قم برای این تن قلبی است پر تپش و توفنده .
فکر میکنم که قم کلمه یی باشد ترکی و به معنی ماسه و یا ریگ نرم و..... .
آن سالهای که من این شهر را دیده بودم ، شهری بود کوچک و فقیر نشین با هوای نسبتا گرم و آب آشامیدنی
شور . اما در مدت زمان حدوداً بیشتر از یک دهه این شهر از معدود شهرها یی است که رشد و توسعه قابل چشم گیری داشته است . شهر آن باز سازی گردیده و چندین برابر به وسعت آن افزوده گردیده است !
قم شهری است کاملا مذهبی ! مطمئنا در این شهر بیش از دهها هزار انسان با تنوع سن و سال مشغول درس ، تحقیق و تفحص در رشته های مختلف علوم اسلامی ، در جهد و تلاش به سر میبرند . تقریبا اکثریت قاطع مراجع تقلید جهان تشیع در این شهر،شرف حضور داشته و از همین جا به تعلیم و تربیت و رهبری معنوی و سیاسی جهان تشیع ، کنترول و نظارت می داشته باشند !
در تمام اوقات روز به خصوص در هنگام ظهر و هنگام غروب این شهر مملو است از طلبه های که لباس مخصوص به خود را به تن دارند و این لباس یونیفورمی است که بعد از سپری نمودن مراحل و درجات تحصیلی ، استفاده از ان از سوی اساتید و مراجع ذیصلاح ،به طلبه مورد نظر داده میشود ! که آن عبارت است از عمامه ، عبا و قبا ! و فکر میکنم تمامی این اسامی باید ریشه عربی داشته باشند .
تعداد قابل توجهی از مردان و زنان شیعه کشور ما نیز در این شهر مشغول به تحصیل بوده که تعدادی از ان ها
به مراحل اعلی از درجات علم و دانش سعود نموده و افتخارات اند در حوزه پر بار مکتب تشیع !
از دست آورد های پربار همین حوزه علمیه قم است که شخصیت های متعددی امروز در کشور افغانستان در پست و موقعیت های کلیدی ، مصروف فعالیت و خدمت گزاری میباشند ! و بخصوص تاثیر و ساحهء فعالیت ان ها در استقامت کار های فرهنگی و اطلاع رسانی چشم گیر و قابل ستایش میباشد !
بدون شک در چگونه گی ایجاد فردای آینده کشور و مملکت مان که طیف وسیع و ملموس ان را پیروان مکتب تشیع تشکیل میدهند ، اسلوب ، محتوا و چگونه گی ایجاد سیاست تعلیم و تربیت و آموزش کادر های مجرب علمی ، نقش کلیدی و محوری را خواهد داشت . شهر قم با تمام عظمت و موجودیت شخصیت های با ارزش و روحانی موجود در آن میتواند ، روح باشد در کالبد اسلام مترقی ، اسلام انسان ساز و اسلام حقیقی . اسلامی که در حوزه نفوذ و تاثیر گزاری آن ، انسان حقیقتاً خوش بخت و سعادت مند باشد ! و همچنان این مرکز میتواند همچون نیرویی باز دارنده و ارتجاعی در شاهراه تکامل تاریخ ، در خدمت شمشیر و جنگ ، عامل بدبختی و سر افکنده گی جهانی برای پیروان این مکتب ، باشد .
در مرکز این شهر زیارت حضرت معصومه همچون نگینی میدرخشد ! حضرت معصومه دخت گرامی امام موسی کاظم هفتمین امام و پیشوا ه جهان تشیع ، میباشند .
ساخت و ساز مقبره آن حضرت یکی از شه کاری های عظیم معماری اسلامی به حساب می آید . مکانی است که در آن جا هر سالک مخلص به ساده گی حضور نور خداوند را با چشم جان و بصیرت به تماشا نشسته و احساس می نماید
زیارت حضرت معصومه حقیقتاً مکانی است برای عارفان مخلص ! برای ان ها یی که به جهان ماورا ایمان و باور دارند برای ان ها یی که به ملکوت اعلی معتقد هستند .
برای ان ها یی که به اعجاز نیایش ، پرستش و عبودیت ، ایمان و باور دارند . .... و برای ان ها یی که ...........
و مادر من با چه اخلاص و باور مندی و عشق، همچون پروانه یی همواره وی را در طواف ، نیایش و پرستش میدیدم . عشق و ایمان داری یک انسان ساده و روستایی به شفافیت زلال چشمه ساران مناطق هزاره نشین و........
وی در حالیکه در سن کهولت به سر میبرد ، با شیشه آبی و تکه نانی در بغل مسافت چندین ساعت راه طولانی را پیاده ، طی نموده تا ادای احترام و ارادتی را در نزد صاحب کرامتی به جا آورد !
برای من در شهر قم دیدن و مصاحبت با دوست عزیزی همچون آقای عزیزالله رحیمی ، شخصیت برجسته ، دلسوز
مهربان و روشنفکر افتخاری هست فراموش ناشدنی و.....
---------------------
ایران زمین !
سحر گاهی ز کویت رخت بر بستم
گرفتم تابوت غربت به روی شانه های خویش
روان در کوچه تاریک و پر ابهام ؛
که پیدا نیست بر من انتهای وی !!
تو ای مادر !
تو ان کوهی ؛ که دستانت درون آسمان های دعا اعجاز میدارند
دعایم کن ؛ دعایم کن !
میان اتش و هجرت ؛
مرا مادر... ، رهایم کن !
که من را سهم از این زنده گانی ؛ هجرت است و خرمن آتش !.
ز هجرت آب میگردم
درون آتش هجرت ، همانا دشنه فولاد میگردم .
سحر گاهی به کویت باز خواهم گشت
چراغی خواهم آویخت بر فراز کوچه تاریک و پر ابهام ،
............و یکتا پنجره ...در انتهای وی !.
ایران کشوری است کهن که میراث فرهنگی عظیم را به اندرون سینه خویش نهفته دارد !
امپراتوری های بزرگی از این خطه سر بر افراشته و بر جهان ماحول خویش به حاکمیت پرداخته اند .
جلال ، شکوه و عظمت کورش و داریوش هنوز در سینه تاریخ این دیار مرد خیز میدرخشند و شهکاری های هنر معماری تخت جمشید ، در استان فارس ، یادگاری است از قدرت ، خلاقیت و زیبا یی در سینه تاریخ این سرزمین .
بدون شک وسعت جغرافیایی سرزمین این خطه پهناور را ، ان چنان که ذهنیت های کوچک و توخالی پرورش یافته در کلیشه های از پیش تعیین شده استعمار کهن فکر می کنند ، نباید در حدود جغرافیایی تعیین شده حال به جستجو بنشینیم ، بلکه بر اثر یک توطئه از پیش تعیین شده و بر اساس بی کفایتی حاکمیت های خودکامه ، عیاش ، تن پرور و غاصب که بیش ترین آن ها دست نشانده گان اجانب و بیگانه گان بوده اند ، میراث عظیم فرهنگی - تاریخی این خطه بزرگ در قالب های خورد و کوچک تقسیم بندی شده تا از عظمت ان ها کاسته شوند!
بدون شک برای قدرت مندان نو پا سده ها ی اخیر تشکیل دوباره ایجاد امپراتوری ایران قبل از اسلام هیج گاه قابل قبول نبوده است . و ایران نیز بعد از شکست در برابر سپاه اسلام در زمان حاکمیت خلیفه دوم دیگر هیچگاه به عنوان قدرت مطرح در بستر تاریخ ، ظهور ننموده است !.
مادام که صحنه تاریخ بعد از ظهور اسلام بیداد گه خلافت و حاکمیت دربار ،( بعد از حاکمیت خلیفه چهارم ) گردید! اعراب تا اخرین رمق نفس های قدرت و سیاست خود ، با تمام قدرت و توان در جهت تضعیف سرزمین ایران کوشیدند !
برای هر انسان که تعصب هار و جنون آمیز وی را کر و کور نساخته است ! با مقدار ناچیزی تجسس و تحقیق در می یابد که حوزه افتخارات عظیم تاریخ گذشته کشور و سرزمین ایران از کجا تا به کجا موقعیت می داشته باشد!.
تاریخ ایران را میتوان به دو بخش مجزا از همدیگر به تحلیل و برسی گرفت ! : بخش ماقبل از ظهور و پیدایش مکتب اسلام و بخش دیگری بعد از ظهور و پیدایش مکتب اسلام و فتح نمودن ایران توسط پیروان این مکتب !
ایران و تاریخ وی در تمام اعصار، چه قبل از ظهور و فتح اسلام و چه بعد از ان همواره حرفها یی برای گفتن داشته و دارد .
ایران قبل از تسلط اعراب ، دارای فرهنگ غنی و سیستم حاکمیت مقتدر و منسجم بوده است ! اندیشه زردشتی هم را با مخلوطی از آیین بودایی فرهنگ ان بوده و سیستم های حاکمیت عظیم کورش و کنش کا قدرت و عظمت آن و.........
ایران بعد از ظهر و پیدایش اسلام علیرغم تمام ضعف ها و نا توانی هایش در مقابل بیداد گری های خلفای دمشق و بغداد همواره به عنوان نیروی باز دارنده عمل نموده است . جنبش های برمکیان ، صفاریان و ابومسلم خراسانی و...دال بر تایید این مدعا میباشند !
در طول تاریخ مکتب اسلام ، تشیع همواره به عنوان یک مکتب اعتراض ، یک حزب اصول گرا در مقابل بیداد گری های حاکمیت های غاصب ، در مقابل زر و تزویر و استبداد عمل نموده است ! .
این مکتب در مقاطع مختلف تاریخ اسلام ، از درون وی فواران زلالی ت چشمه ساران عدالت خواهی و ستم سوزی
درخشیدن گرفته که، اوج شکوه باران نور در مکتب تشیع همانا در شب ظلمانی ظهر عاشورا درخشیدن گرفته است .
بدون شک مکتب شیعه و عظمت وی را در این مقاله کوچک نمیتوان باز گویی نمود ، و ان هم شخصیت همچون من که انسان کوری را در دهلیز پر پیچ و خمی را میمانم !!. اما ان چیزی را که میخواهم بگویم این است که سرزمین ایران بعد از ظهور مکتب اسلام همواره بستر مناسب در جهت رشد و پرورش مکتب تشیع بوده است !
که این خود جای درنگ و تامل میباشد ! بدون شک برای رشد و پرورش هر مکتبی ، در یک محیطی، بستر مناسب اجتماعی را می طلبد ! و فرهنگ ایران زمین قابلیت جذب و پرورش مکتب پربار تشیع را داشته است و بدون موجودیت کشوری همانند ایران ، شاید تشیع وجود نمی داشت و.....
کشور های عظمت طلب دور و نزدیک تا هم اکنون در جهت فروپاشی کامل هویت و عظمت ایران باستان از همین بستر شیعه بودن جامعه ایران امروز ، نفع ها برده اند .
ان چه که در میان پیکره های جدا شده از این سرزمین در جغرافیای سیاسی امروز زمزمه میگردد و زهر نفاق میفشاند
همانا زهر تلخ تبلیغات مذهبی بر ضد ایران میباشد ، در غیر آن برای فرزندان این سرزمین که دارای ان همه افتخارات تاریخی عظیم و مشترکی هستند ، عظمت طلبان دور و نزدیک، هیچ آش نفاق دیگری را نمیتوانند در دیگ شان بار بنمایند
امید ان ها یی که به قدرت و عظمت سرزمین اجدادی مان باور دارند و به فردای پر عظمت می اندیشند ، هاله های ابهام و ناباوری به وجود آمده را از صورت تاریخ پر افتخار اما غبار آلود مان گرد روبی بنمایند . و...